يکی از شعرهای ناب و زیبای سهراب،« صدای پای آب» است. صدای پای آب منظومه ی بلندی است که در سال هزار و سیصد و چهل و سه در محلّی میان شهر کاشان و مشهد اردهال به نام روستای چنار سروده شده است.
این شعر یک نوع بیوگرافی و شرح حال نویسی محسوب می شود که شاعر شرح زندگی خودش را می نویسد و سپس به مهمانی دنیا می رود .
او در این مجموعه نگاه خاصّی به طبیعت دارد و همه ی تجارب درونی و برونی خود را در آن می گنجاند .
ادراک آدمی از طبیعت به وسیله ی واژه ها نمی تواند توصیف شود و همین دلیلی است که باعث می شود شاعر با استعارات و تلمیحات و کنایات و تشبیهات مقصود خود را بگوید.
مضمون شعر{صدای پای آب} که یک دوره جهان بینی سهراب را بیان می کند ، آغاز تحوّلی بود برای دگرگونه اندیشی و دگر گونه زیستن . هر چند او صریحاً از ارائه ی یک ایدئولوژی نظاممند و دارای چهار چوب خاص، سر باز می زد ، چون او فراتر از محدوده های تنگ ایدئولوژی می اندیشید ، احساس او متعلّق به کلّ هستی بود.کلّ طبیعت و زمین و آسمان و مردم. برای همین،چشم هایش را شسته بود و جور دیگر می دید.
سپهری ،حفره های یأس ها و دلمردگی ها را در « مرگ رنگ » و « زندگی خواب ها » و « آوار آفتاب » سپری کرده است این اضطراب و بی هویّتی و سرگشتگی را می توان فقط در مجموعه های قبلی مشاهده نمود.اشعار سپهری در حقیقت تلاشی پیگیر برای جستجوی هستی خویش و عبور از برهوت بی هویّتی است . موفَّقیّت او در این منظومه در گرو حرکت تحوّلی او بخصوص زبان و اندیشه ی اوست.
وزن شعر این منظومه نسبتاً ضرب آهنگ تندی دارد البته نه تمام مصاریع ،بلکه تعدادی از آنها ، امّا با یک نگاه کلَی می توان این حکم را صادر کرد که از لحاظ یکنواختی وزن و آهنگ ، صریح تر و روان تر از «شرق اندوه» است.در این منظومه ، روانی اشعار از لحاظ آهنگ و وزن ، پخته تر شدن شاعر را نوید می دهد. او در این مجموعه نسبت به جاذبه های بودا یک استقلال اندیشه و سلوک ویژه ای اتخّاذ می کند و به هویّت اصلی خود باز می گردد.
صدای پای آب دست کم ازنظر گوناگونی مطالب و اطّلاعات جامعی که شاعر درباره ی خود در زمان گذشته و حال و همچنین اندیشه واحوال خود ارائه می کند، مفصّل ترین شعر سپهری نیزهست.
دوست گرامي براي مطالعه اين اشعار زيبا به سايت کتابخانه ديجيتال دبيرستان نداي سيدالشهدا «ع» مراجعه فرماييد.