طبقه بندی انواع هوش
جـــــالبه بـــــدونید که :تحقیقات دانشمندان ثابت کرده که ۴۹ درصد هوش ناشی از مسائل ژنتیکی و ۵۱ درصد انگیزشی و اکتسابی است !
انسان از چند نوع هوش تحت عنوان هوش چندگانه برخوردار است که با هوشجسمی که شامل آگاهی جسمی و نحوه استفاده ماهرانه از آن است، آغاز می شود. هوش بعدی، هوش منطقی یا عقلانی است، هوشی که درحالحاضر بیش از سایر هوشها در سیستمهای آموزشی مورد توجه قرار میگیرد. پس از هوش منطقی یا عقلانی، سطح دیگری است که به هوشهیجانی اختصاص دارد. آخرین لایه، هوش معنوی است. هوش معنوی هدایت و معرفت درونی، حفظ تعادل فکری، آرامش درونی و بیرونی و عملکرد همراه با بصیرت، ملایمت و مهربانی را شامل میشود.
- هوش جسمانی : Physical Intelligence, PI
- هوش عقلانی : Intellectual Intelligence, II
- هوش هیجانی : Emotional Intelligence, EI
- هوش معنوی : Spiritual Intelligence, SI
طبقه بندی انواع هوش هیجانی و هوش معنوی:
هوش به عنوان یک توانایی شناختی در سال 1905 میلادی توسط آلفرد بینه و تئودور سیمون مطرح شد. با وجودی که درخصوص این پدیده بررسیهای متعددی انجام گرفته و نظریههای متفاوتی ارایه شده اما هنوز صاحبنظران به همسویی کلی در مورد ابعاد گوناگون هوش دست نیافتهاند. در بین نظریات مطرح شده دو نظریه از مقبولیت بیشتری برخوردار هستند:
-نظریه هوش چندگانه هوارد گاردنر
-نظریه هوش سه گانه دانا زوهار و یان مارشال
براساس نظریه زوهار و یان، این هوش ها با هوش جسمانی (PQ) یعنی توانایی کنترل ماهرانه بدن و استفاده از اشیا آغاز میشوند و بر اساس سیستمهای عصبی مغز مشخص میگردند. زوهار و مارشال معتقدند هوشهای دیگر زیرمجموعه های این سه هوش هستند.
هوش عقلانی :(IQ) این هوش مربوط به مهارتهای منطقی و زبانشناسی ماست که در حال حاضر بیش از سایر هوشها به عنوان ملاک موفقیت آموزشی محسوب میشود و مناسب حل مساله ریاضی و منطقی است.
هوش عاطفی یا هیجان:(EQ) به افراد کمک می کند عواطف خود و دیگران را مدیریت کنند. این هوش در موفقیت حرفهای و شخصی فرد بسیار موثر است و آنها را در برقراری ارتباط یاری میدهد و تا حدی از قابلیت پیشگویی نیز برخوردار است.
هوش معنوی:(SQ) این هوش برخلاف هوش عقلانی که کامپیوترها هم از آن بهرهمندند و نیز هوش عاطفی که در برخی از پستانداران رده بالا دیدهمیشود، خاص انسان است. زوهار و مارشال هوش معنوی را یک بعد جدید از هوشانسانی معرفی کردند و به نظر آنها هوش نهایی است و برای حل مسائل مفهومی و ارزشی استفاده میشود. هوش معنوی زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها اعتقاد و باور داریم. سوال های جدی در مورد اینکه از کجا آمده ایم، به کجا می رویم و هدف اصلی زندگی چیست، از نمودهای هوشمعنوی است.
این هوش برای کارکرد اثربخش هوش عقلانی و هوش عاطفی ضرورت دارد. در واقع هوش عقلانی دروازه ورود فرد برای کسب موفقیت در رشته تحصیلی مورد علاقه اش است، اما آنچه او را در زمره بهترینها در شغل و حرفه او قرار میدهد، هوش عاطفی است. بهره مندی از حداقل هوش عاطفی آغاز راه سفر به سوی معنویت، خودآگاهی و هوشمعنوی است که خود موجب تقویت هوشعاطفی میشود. از طرف دیگر هوشعاطفی نیز میتواند در رشد و ارتقایهوش معنوی موثر باشد. دو هوش عاطفی و هوش معنوی تاثیری مستقیم و مثبت بر یکدیگر دارند. رشد و توسعه هر یک باعث پرورش و توسعه دیگری می شود.