الف) کارآمدی بیشتر، از راه تخمین زدن اهمیت مطالب و طرح ریزی یک روش مناسب مطالعه.
ب) بودجه بندی واقعی تر از زمان، از طریق کشف حجم و دشواری مطالب.
ج) افزایش میزان درک مطالب و نگه داری آنها در حافظه، از راه کسب یک نظر اجمالی از تمام مطالب، پیش از خواندن جزئیات.
د) افزایش میزان دقت و تمرکز حواس، از طریق برانگیختن میزان علاقه.
روش خواندن اجمالی، مبتنی بر یک نمونه گیری سریع از نکات اساسی و صرف نظر کردن از جزئیات است. در این روش، در جست وجوی نکات کلیدی درباره مواد، ساختمان مطالب، نظر و سبک مؤلف باشید. همچنین برای افزایش میزان علاقه خود نسبت به مطالب، به طرح سؤالاتی در مورد مطالب خواندنی بپردازید.
برای خواندن یک کتاب غیر داستانی با روش اجمالی، نمونه گیری های زیر را انجام دهید:
عنوان؛ عنوان کتاب با عنوان کتاب های دیگر در این زمینه و با عنوان سایر کتاب های همین مؤلف، چه فرقی دارد؟
مؤلف؛ مؤلف کیست؟ تجربیات و سابقه کار او چیست؟ آیا وی صلاحیت دارد تا درباره عنوانی که انتخاب کرده است، قلم بزند؟
تاریخ انتشار؛ کتاب در چه تاریخی منتشر شده است؟ کهنه است یا تازه؟
مقدمه، پیش گفتار و معرفی؛ چرا مؤلف این کتاب را نوشته است؟ کتاب را برای چه کسانی نوشته است؟ آیا او در نوشتن کتاب، تعصب خاصی را دنبال کرده است؟
فهرست مطالب؛ سازمان مطالب کتاب چگونه است؟ آیا بعضی فصل های کتاب، از فصل های دیگر، مهم تر است؟ آیا مطالب و فصل های کتاب، به دو سه بخش مهم تر، تقسیم بندی شده اند؟ اگر نه، آیا شما می توانید این مطالب را به دو سه بخش عمده تقسیم کنید؟
ساختمان فصل ها؛ آیا در داخل هر فصل، عنوان های جداگانه ای وجود دارند؟ در پایان هر فصل، خلاصه فصل و یا سؤالات مربوط به فصل، یافت می شوند؟
صفحات و تصاویر انتخابی؛ مؤلف چه سبکی را در کلمه به کار برده است؟ برای این منظور، از هر پنجاه تا صد صفحه، یک یا دو صفحه را به طور تصادفی انتخاب کنید و آنها را از نظر بگذرانید. جمله اول چند پاراگراف را بخوانید و به تصاویر، نظری بیندازید.
خلاصه ها و نتیجه گیری ها؛ آیا کتاب، یک فصل نتیجه گیری دارد؟ آیا فصل ها، دارای خلاصه یا نتیجه گیری هستند؟ اگر کتاب یک فصل نتیجه گیری دارد، ابتدا آن را بخوانید. به احتمال زیاد، این فصل، محتوای کتاب را با دقت بیشتری معرفی می کند.
پیوست ها، فهرست اصطلاحات، مآخذ و مراجع؛ کتاب، شامل کدام یک از اینهاست؟ کدام یک از اینها، به آشنایی بیشتر شما نسبت به کتاب کمک می کند؟
عنوان؛ عنوان فصل، چه رابطه ای با فصل های قبلی و بعدی دارد؟
خلاصه فصل و پاراگراف های مقدمه؛ آیا اینها، مفاهیم اساسی را در بر می گیرند؟
خلاصه فصل، معمولاً محتوای فصل را با دقت بیشتری معرفی می کند؛ ابتدا آن را بخوانید.
عنوان های کوچک، جملات موضوعی، حروف کج و حروف درشت؛ می توان از اینها، مطالب کلی و اساسی فصل را بیرون کشید.
شکل ها، نقشه ها، جدول ها: آیا اینها، به روشن ساختن مطالب اصلی، نکات مهم و جزئیات، کمک می کنند؟
1. در خواندن یک نوشته ادبی یا یک اثر هنری به طور اجمالی، دو محدودیت زیر وجود دارد.
الف) چون خواندن پایان نوشته های ادبی و آثار هنری، اغلب درک خواننده را از مطالب کم و کند و لطف آن را از بین می برد، لازم است در این گونه آثار، تنها به نمونه گیری از قسمت های اول اثر بپردازید.
ب) با خواندن اجمالی یک اثر هنری یا یک نوشته ادبی، نمی توان به مفهوم اصلی آن دست یافت.
2. برای کسب اطلاع در مورد اثر، در صورت موجود بودن، اطلاعات پشت جلد کتاب را بخوانید.
3. می توانید با بررسی سریع چند صفحه یا چند فصل اول کتاب، خود را با مطالب کتاب آشنا سازید و نسبت به آن، بیشتر علاقه مند شوید. همچنین سعی کنید تا نویسنده کتاب را بیشتر بشناسید و درباره عصری که نویسنده این اثر را نوشته، اطلاعاتی به دست آورید.
4. پس از مطالعه فصل اول، صفحه اول را دوباره بخوانید. جملات و پاراگراف های نخستین، درباره جهت گیری، منظور و مفهوم نویسنده، چه اطلاعاتی به دست می دهند؟ فصل اول کتاب، معمولاً در بر گیرنده مضمون های اصلی کتاب است.
5. بعد از این که از خواندن اثر فارغ شدید، می توانید فصل نخست را بار دیگر بخوانید تا یک نظر در مورد اثر کسب کنید. به این کار، بررسی مجدد می گویند.
1. سازمان بندی ابتدایی
پیش از مطالعه کتاب به طور کامل، به کشف قسمت های اصلی کتاب که بر اساس آن، مطالب کتاب سازمان یافته اند و همچنین به کشف اندیشه های مهم کتاب بپردازید. این کار، مستلزم اندیشیدن یا بر روی کاغذ آوردن یک جمله کامل درباره عنوان و مقدمه و خلاصه هر فصل کتاب است؛ به صورتی که این جمله، مبیّن مفهوم اصلی آن فصل باشد.
2. تعیین هدف مطالعه
معین کنید که هدف شما از مطالعه کتاب چیست و با چه دقتی می خواهید آن را بخوانید. آیا برای کسب یک برداشت کلی، کتاب را می خوانید یا به دنبال جزئیات هم هستید؟ برای امتحان مطالعه می کنید یا برای رفع نیازهای شغلی یا برای سرگرمی؟
با مشخص کردن هدف مطالعه خود، بهتر می توانید روش مناسب مطالعه را برای رسیدن به آن هدف انتخاب کنید. اگر برای کسب اطلاعات کامل و جامع، کتاب را می خوانید، سرعت شما باید کمتر از موقعی باشد که به دنبال کسب یک دید کلی از کتاب هستید یا برای سرگرمی آن را مطالعه می کنید. اگر منظورتان یک آشنایی سطحی با کتاب است، استفاده از روش خواندن اجمالی، مناسب ترین روش است.
3. برآورد دشواری مطلب و زمان مطالعه
مقدار زمانی را که برای مطالعه کتاب در اختیار دارید و میزان دشواری کتاب را تخمین بزنید. اگر در نظر دارید که از خواندن اجمالی پا فراتر نهید، در بودجه بندی زمان خود دقت کنید. یک تخمین واقع بینانه از زمانی که در اختیار دارید، با توجه به هدف شما از مطالعه کتاب و میزان دشواری مطالب، شما را در طرح یک برنامه مناسب و کنترل صحیح روش مطالعه، کمک می کند.
4. طرح سؤال
حال که درباره کتاب یا یک فصل، اطلاعاتی به دست آوردید، معین کنید که چه اطلاعاتی کم دارید. آیا باید به مطالعه ادامه دهید؟ اگر جواب این سؤال مثبت است، انتظار دارید از یک خواندن عمیق، چه چیزی عایدتان شود؟ چگونه مؤلف از مقدمه، به نتیجه رسیده است؟ مراحل اساسی کتاب، چه هستند؟ آیا این مراحل، به طور منطقی به هم مربوط می باشند و هدف مؤلف چیست؟ آیا مطالب کتاب، با آن چه که شما قبلاً درباره موضوع می دانستید، موافقت یا مغایرت دارد؟
سؤالات شما درباره کتاب، می توانند کلی یا کاملاً مشخص باشند. طرح این گونه سؤالات، از طریق ایجاد کنجکاوی، تمرکز حواس و دقت شما را افزایش می دهد. رضایت حاصل از پاسخ گویی به سؤالات، مدت نگه داری مطالب را در حافظه، طولانی می کند. طرح سؤال، به هنگام مطالعه یک کتاب، خواننده منفعل را به یک خواننده فعال مبدل می سازد. از طریق طرح سؤالات، یک گفت و شنود بین شما و مؤلف کتاب برقرار می شود که کسب لذت شما را از مطالعه کتاب افزایش می دهد. سؤالات، اغلب به هنگام مطالعه یا پس از پایان مطالعه، به ذهن می رسند؛ ولی شما سعی کنید سؤالات خود را پیش از مطالعه و به هنگام خواندن اجمالی کتاب، شروع کنید.
دکتر علی اکبر سیف، روش های یادگیری و مطالعه، نشر دوران.